2777
2789
عنوان

تا حالا انقد تنها بودین که

114 بازدید | 4 پست

این روزها مسئولیت‌های سنگینی روی شانه‌هایم است.

و باید به‌تنهایی از پس‌شان بربیایم.

اما راستش را بخواهی…

تنهایی، واقعاً چیز خوبی نیست.


نه به خاطر این‌که کسی نیست در موقعیت‌های سخت دستم را بگیرد.

نه فقط به‌خاطر اشک‌هایی که بی‌دستِ نوازشی پاک می‌شوند.

بلکه…

گاهی تنهایی، وسط خوشحالی‌ها هم غمگین است.


در خریدن چیزهایی که دوست‌شان داشتم،

در لحظه‌ای که بالاخره لبخند می‌زنم،

وقتی می‌خواهم با ذوق چیزی را تعریف کنم،

یا وقتی بعد از همه‌ی سختی‌ها به هدفی رسیده‌ام…


همان‌جا، در لحظه‌ی شادی،

تنهایی زهرش را می‌ریزد.


بیشتر از گریه کردن،

بیشتر از نداشتنِ کسی برای تکیه دادن،

نداشتنِ کسی برای شریک شدنِ خوشحالی‌ها، دردناک است.


تنهایی یعنی ذوقت را توی دلت نگه داری،

چون کسی نیست که چشم‌هایش برق بزند از شادیِ تو.

و بنظرم تنهایی در خوشحالی  یعنی 

لبخندها را برای کسی نگه می‌داریم که نیست.

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792