هرچی به دادگاه و کلانتری میگم این بچه رو دوست نداره کتک میزنه فوش میده،میگن از کجا بدونیم راست میگی به هر حال پدرشه،بچه آخر مال پدره،شیش ماه پیش اومد برد اذیت میشدیم گفتم نیا خرج بچه هم نده،بعد شش ماه خودم از حسابش خرج بچه رو برداشتم دوباره اومده بچه رو اذیت میکنه که باز بگم خرج نمیخام،ایندفعه میگه محضری کن که خرجی نمیخای،بچم رو دیروز برده،بچم ۵سالشه همش گریه کرده اینم به جای توجه و ناز کشیدن همش فوشش داده،بچم میگفت مامان گلوم یه جوری بوده،منظورش بعض داشته همش اونجا،غذا نخورده،باهاش که اومد همینجوری بیحال بود و گریه میکرد میگفت مامان بابا گفته خرج نخاه منم دنبالت نمیام،نمیدونم از دست این سگ چیکار کنم
اون قسمت از زندگیم که یه بدشانسی بزرگ آوردم ،خیلی درد داشت ،خدایا به یه قسمت دیگه از زندگیم یه خوش شانسی بزرگ بده،که خیلی ذوق داشته باشه.
بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش! پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم میخوای شروع کن.
بگو نفقه را من محضری میبخشم تو هم کامل حق حضانت و ملاقات بوه را ببخش
اما یادت باشه ی جورب باشه ک بچه ات بزرگ شد سهم الارث از پدرش داشته باشه
از سگ کمتر کمتر کمتر اگر بیام نی نی سایت هرموقع دیدین با تاکید بهم بگیدد🔨غمگین ترین تصمیم مهاجرت بود ک خیلی طول کشید تا بپذیرم و برم دنبالش،ولی الان بابت اون تصمیم غمگین طولانی خوشحالترین و شکرگذارترینم،خوشحالم ک در کنار اصیلترین دیندارترین غیورترین فرزندان کوروش💔 نخواهم زیست *امروز دلم خواست بنویسم نزدیک ب پانزده ساله منتظرم امروز ک روزها را شمردم دلم ب حال خودم سوخت پونزده ساااال هرشب انتظار و دعا و نذر و نیاز و شکست ...دعام کنید حتی الانم با ناامیدی و خستگی نوشتم دعام کنید یعنی تموم میشه این انتظار یا اینکه من تموم میشم؟