امیر بخاطر اینکه شیرین نره خارج
میره به کارگر های کارخونه میگه نجات میخواد بره خارج و شما رو تنها میزاره و..
کارگر ها هم کارخونه رو آتیش میزنن بعد میرن خونه نجات
دارن امیر رو تو استخر غرق میکنن شیرین میخواد بره نجاتش بده هلش میدن سرش میخوره زمین میمیره
امیر هم تو استخر غرق میشه میمیره