بعدبادوستاش رفت بیرون ورفت خونه دوباره حالش گرفته بودهی گفتم چیشده بگوبگونگفت قسم دادم نگف چیشده گفت خستم بعدشروع کروگفت ک توتمون دختری بودی ک میحاستم اینوبدون ک خیلی دوست دارم بعدپرسیدم چیشده بگوگفت شایدفرداصبح مردم بعداخرشم ازش پرسیدم چیشده سرم دادزدوخوابیداینم بگم ک خسته میشه اصلاکاراش وحرفاش عجیب غریب میشع
ولی من نگرانم تاالانم خوابم نبردا نکنه چیزیش میخادبشه دورازجون یامیخادخودکشی کنه زبونم لال خیلی نگرانم😭😭😭