2777
2789
عنوان

دوستان گل بیاین خاطره تعریف کنیم

48 بازدید | 4 پست

سام علیک،

یک خاطره دارماونم  این بود که موسی کو تقی یا همون کبوتر مون 

اومده توی خونه مون چون چندتا ارزن ریخت یادمون رفت جمع کنیم حواسمون نبود موسی کوتقی اومد تو 

بامزه بود بعد یهو پرواز کرد رفت تو اتاق خواب مکافاتی داشتیم....

بعدش رفت بالای رخت و خوابا که زیرشم بالشت بود بالشت رو اروم کشیدیم شبیه پادشاه ها بردیم دم پنجره و فرار کرد 

ما به محض اینکه خواستیم جارو رو بیاریم کبوتر اومد تو 

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

تو حیاط داشتم درس میخوندم یه سوسک اومد سمتم منم جیغ، بلند شدم گفتم ببین از جایی که اومدی برگرد به همون قبرستون با یه حالت جدی میگفتم سوسکه ایستاد ، بعد در یه حرکت انتحاری با سرعت زیاد اومد سمتم جیغ زدم فرار کردم مامانم گفت مگه سلیمانی با حیوانات حرف میزنی🤣

تو حیاط داشتم درس میخوندم یه سوسک اومد سمتم منم جیغ، بلند شدم گفتم ببین از جایی که اومدی برگرد به هم ...

جالبه ، ما هم این اتفاق برامون تو خونه مادربزرگم افتاد. 

من خودمم یک بار درس می خوندم رفتم دیدم کلی مورچه سمت نون هامونه ....

کم کم سم خریدیم نابودشون کردیم

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز