2777
2789
عنوان

کاش میشد منم میرفتم قهر خونه بابام

| مشاهده متن کامل بحث + 855 بازدید | 85 پست
همونجا زنگ میزدی قفل ساز میگفتی بیاد قفل درو عوض کنه تا بفهمن فضولی ینی چی

زنگ زدم 

شوهرم دعوام کرد 

داد و قال ک چیزی نشده 

خونه پسرشونه 

بی احترامی چرا می‌کنی 

آقایون درخواست دوستی ندید،خجالت بکشید! واقعا نمی‌دونم چی صداتون کنم چون حیف اسم آقا برای شماها!!!!

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

درست کردم ولی همه کار می‌کنن ک سر منو شیره بمالنتاحالا وسط کار مرخصی ساعتی نگرفتی بیای خونه ببینی تو ...

فقط شوهرت مقصره 

کاش میشد از مردگان پرسید : آیا بالاخره رنج پایان یافت؟ 

خب خودت این حریم رو درست کن برای زندگیت باید بجنگی وگرنه هیچ زندگی ای بدون مشکل نیست

وقتی واس ماری میجنگی ک اخرش میفهمی شلنگ بوده بخاطر همین تکونی به خودش نمیده 🥲

ایشونم  دارن همینو میگن هیچ جوره نتونسته قانع کنه 

من واقعا موندم چرا فقط پسر ایرونیا اینجور مادرو پدرشونو تا اتاق خاب شونم میبرن 🤨

همین دیه تو باید بفهمی همه مردا طرف خانوادشونن اصلا زنگ نباید میزدی همونجا باید عمل میکردی

زنگ زدم کلید ساز اومد 

در حضور کلید ساز منو مورد لطفش قرار داد

آقایون درخواست دوستی ندید،خجالت بکشید! واقعا نمی‌دونم چی صداتون کنم چون حیف اسم آقا برای شماها!!!!

وقتی واس ماری میجنگی ک اخرش میفهمی شلنگ بوده بخاطر همین تکونی به خودش نمیده 🥲ایشونم دارن همینو میگ ...

والا اونا حد شونو نمیفهمن دیگه وقتی سن بالا هستن و احترام برا خودشون نمیذارن؟؟...... 

زنگ زدم کلید ساز اومد در حضور کلید ساز منو مورد لطفش قرار داد

اوووووووو چه غلطا بگو یا جداشو یا ی زندگی با حریم خصوصی برام درست کن ... میگفتی وقتی میخوان بیان خونه پسرشون باید پسرش هم حضور داشته باشه غیر ازون اینجا چیکار دارن

آره بچه دارم بخاطر بچه ام می‌خوام این کارو کنم ی مدت خوب شده بود فک کردم آدم شده همش اصرار داشت بچه ...

حق داری ببین چیزی میگم نمیخام قصاوت کنم واقعا نمیخام خدا منو ببخشه میگم نکنه با دعا اینا سمت خودشون میبرن یعنی اینجور ادم نیستن؟ خدا منو ببخشه یه لحظه به زهنم اومد هم گفتی درست میشه دوباره همون اشو همون کاسه

من جاش باشم بعضی روزا مرخصی میگیرم میرم خونم ببینم چ خبره

مرخصی لازم نیست 

اوایل فک کردم توهم میزنم ی سری چیزا نیست یا جا بجا میشن 

شروع کردم به یادداشت و فیلم گرفتن از خونه ام 

بلکه بفهمم آلزایمر گرفتم مگه؟؟؟

تا فهمیدم واقعا اینطوریه 

و بعدش متوجه شدم خودم نیستم میان خونه ام 

آقایون درخواست دوستی ندید،خجالت بکشید! واقعا نمی‌دونم چی صداتون کنم چون حیف اسم آقا برای شماها!!!!

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز