2777
2789
عنوان

بگین حق با کیه

165 بازدید | 19 پست

من شهر غریب هستم و بچه کوچیک دارم ، بعد پدر داماد همسرم( پدرشوهر خواهرشوهرم) فردا چهلمشه ، تقریبا ۸ ساعت راهه همسرم رفت ، یعنی رفت و برگشت ۱۶ ساعت میشه ، من چون اذیت می‌شدیم با بچه نرفتم ، بعد به همسرم گفتم راه دوری واجب نیست ولی رفت با اینکه اونجا بود برا عرض تسلیت رفته بود خونشون  ، این آقا هم نزدیک ۹۰ سالش بوده بعد دایی من جوون بود فوت شد نه چهلم رفت نه سال ، بابابزرگمم نرفت گفت مرخصی ندارم نه چهلم و نه سالگردشون نرفت ، این وقت شب مارو تنها گذاشت رفت تا دو روز دیگه با بچه کوچیک،  بنظرتون حق با کیه ؟ من یا اون

خدایا شکرت❤️ الهی رضاً برضائک...دختر نازم 😍😘 تمام قلبم تک تک ضربان عاشقانه آن فدای چشمان تو که تمام هستی و جانم شده ای ❤️😍💋

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

ولش کن زندگی رو به کام هر دوتون تلخ نکن

حالا که رفته!

اصلا گلایه نکن

بعد خیلی غیر مستقیم تو جای درست تلافی کن

الان خیلی نرمال و مهربون برخورد کن فقط

گاهی در یک مکان تاریک هستی و فکر می کنی مَدفون شده ای اما در واقع تو را کاشته اند 🌱 “کریستین کین”

داره عزت برای خواهرش میخره خب بنظر من ایرادی نداره

مراسم های فامیل های شما رو نیومد هم شخصیت خودشو نشون داد مهم نیست

گیرم که در باورتان به خاک نشسته ام و ساقه های جوانم از ضربه های تبرهایتان زخم دار است با ریشه چه می کنید؟گیرم که بر سر این بام بنشسته در کمین پرنده ای پرواز را علامت ممنوع می زنید با جوجه های نشسته در آشیان چه می کنید؟گیرم که می کشید گیرم که می برید گیرم که می زنید با رویش ناگزیر جوانه ها چه می کنید؟ 

شوهرت باید میرفت حتما.ب احترام خواهرش...

ولی نسبت ب پدربزرگ شما و دایی شما هم وظیفه داشت مه مراسمش بره.ب احترام شما..‌

و این دو مورد رو کوتاهی کرده

نامه ای به فرزند نداشته ام:کجایی جان مادر؟من که مردم از چشم انتظاری...خسته نشدی از بازی با فرشته ها..من دلتنگ توام، دلتنگ بوی تنت دلتنگ ب اغوش کشیدنت تو دلتنگ من نیستی جان مادر؟روزها موهای طلاییت رو شونه میکنم ناخن هاتو لاک میزنم  بعد پشیمون میشمو لاکت رو پاک میکنم صورت نازت رو ب جای وضو میشورمو کنار جانماز خودم برات جانماز پهن میکنم نمازم که تموم میشه سرم رو برمیگردونم تا بهت لبخند بزنم اما میبینم همه اونا خیال بود،یه خیال خوش...شب هایی که خوابت رو میبینم دلم نمیخواد هیچوقت بیدار بشم اما بیدار میشم و دوباره روی خودم آوار میشم ...بسه دیگه چشم انتظاری بیا مادر بیا😭😭😭😭
خب باید همون موقع ازش میخواستی میگفتی باید بیای

گفتم ولی کسی که عقل نداره چه میشه کرد ، خودش باید می‌فهمید 

خدایا شکرت❤️ الهی رضاً برضائک...دختر نازم 😍😘 تمام قلبم تک تک ضربان عاشقانه آن فدای چشمان تو که تمام هستی و جانم شده ای ❤️😍💋
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

کالا برگ

fatemeh8313 | 2 ثانیه پیش
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز