بلاخره شوهر کنیم یا نه

شما داری حرف من رو تایید میکنی که گفتم پسری که شغل نداره خواستگاری نمیره 

زندگی مشترک هم اسمش روشه مشترک 

اگر قرار فقط تو پول خرج کردن اشتراک ها کنار گذاشته بشه و مرد پول خرج بکنه و دختر فقط استفاده بکنه زندگی مشترک به حساب نمیاد دختری هم که پول نداره یا شغل نداره باید خیلی تک باشه و خاص تا یک پسری که پول داره بیاد سراغش 

الان شما خودت رو تصور کن یک خانوم دکتر هستی 

ایا زن یک پسری میشی که نه جایگاه تورو داره نه درامدت رو ؟؟

یک پسری هم که میره مثلا پزشک میشه میره یکی عین خودشو انتخاب میکنه 

یک پسری که کارخونه داره میره از یک کارخونه دار دختر میگیره که پس فردا بهش کلی ارث برسه از طرف زنش 

زنش هم که دختر کارخونه داره میدونه از شوهرش کلی بهش ارث میرسه 

کلا ازدواج یک معامله به حساب میاد که تهش به پول و اسکناس و سکه ختم میشه که این تو ایران این مدلیه وگرنه من سوئد بودم همچین بساطی نبود اونجا و برای عشق واقعی ازدواج میکردن دوست دختر سوئدی هم داشتم که وقتی از دخترای ایران گفتم براش خندید و گفت اینا برای ما خیلی سال قبل تموم شد و پول بی اهمیته برامون و همون حاضر شده بود از سوئد بیاد با من ایران زندگی بکنه ولی چون مسیحی بود نشد وگرنه میاوردمش 

 خب کاش پس پیشش میموندی 😂

چرا برگشتی...سوئد واقعا عالیه..مگر اینکه اینحا وابستگی داشتید..‌ یا اصلا عاشقش نبودید... خب اینایی ک گفتید تقریبا درسته... و در اخر اینکه اینحا ایرانه .. و گرونیه.. و بدون پول نمیشه زندگی،کرد... 

پسرا جدیدا اینطوری شدن ناز نمیکشن دیگه

دلیل نه گفتن باباتم مهمه

تو همین سایت چقدر در مورد مادرشوهر نظر منفی خوندی شما؟؟چقدر با مادرشوهر میجنگن؟؟

چطوری میتونی تو برخورد اول یک مادرشوهر یا یک مادر زن بی پایه و اساس رو تشخیص بدی؟

نمیدونم شاید من اشتباه فکر میکنم و شماها درست میگید 

اون مسئله مادر شوهر و عروس همیشه بوده و کم و بیش همه دارن 

اما مادرای دخالت کن و بدجنس از همون روز اول معمولاً مشخصن چون دخالت کن هستن زود خودشونو نشون میدن 

اما خب بعضیاشونم با پررویی بیش از حدشون برای پسرشون زن میگیرن

بهم گفت مسیحی شو همینجا بمون گفتم مشکلی ندارم ولی تمام زندگیم تو ایرانه و تو بخوای بیایی ایران و زن من بشی باید مسلمون بشی و گفت نمیشم 

دختر خوبی بود بی حاشیه خنده رو دائم تو چمن دراز میکشید با دوربینش از طبیعت عکس میگرفت و مدام میخندید و میگفت چقدر مردای ایران پشمالو ان و عین پاندا بامزه ان گفتم خب ژنتیک ما اینطوریه مثل مردای سوئدی نیستیم عین خروس بدون پر باشن و میخندید به حرفام و از تو کیفش شکلات در میاورد میگفت بیا شکلات بخور چندبارم باهاش رفتم کافی شاپ وقتی پول رو حساب میکردم دعوا راه مینداخت که مگه من گدام که پول منو حساب میکنی؟؟گفتم بابا ما تو ایران رسم داریم حساب کنیم گفت اینجا ایران نیست به ما برمیخوره و حس بدی بهمون دست میده گفتم باشه پس هربار اومدیم یکبار تو حساب کن یکبار من گفت باشه این خوبه

خب بچه ننس به این خوب فکر کن