حالش خوب نیس و توی کماس
اواین باره خوابشو میبینم
اومده بود توی خوابم و نشسته بود صندلی جلو ماشین همسرم و توی پارکینگ بودیم میخواستیم باهم یه جا بریم
بعد گفت خوبی فلانی؟
منم گفتم فلاتی شما خوبی؟ بعد صورتم رو نمیدونم چرا چسبوندم به صورتش و مالیدم صورتمو به صورتش
بقیه ش رو یادم نیست
به خاطر شرایط خانوادگی نشده برم ۴ ماهه ببینمش