خیلی دوسم داره
خیلی کارا برام کرده
کفشی که تو پام هست تا شارژ موبایل و شهریه دانشگاه و همه چیزم آز اون بوده
ولی مشکلم گذشتش هست
به خاطر همین میخوام ولش کنم
دو ماه دیگه خواستگاریم بود و همه چیز داشت خوب پیش میرفت چطور بهش بگم نمیخوامت...
کاش حد اقل بهم نمیگفت تحملش راحت تر بود
اینقدر حالم بد شد که گریه کردم
من۲۳سالمه پارتنرم۳۰ هفت ماهی هست با هم آشنا شدیم و قرار شد بعد آز ایام بیان خواستگاری آدم تقریبا مقیدی هست و متوجه شدم نماز میخواند روزه هم میگیره و چون شغلش مربی بدنسازی هست م.شروب نمیخوره و سبک زندگی سالمی داشته و تو این هفت ماه آشنایی واقعا تونستم بهش اعتماد کنم و روش حساب کنم تا حالا تو این مدت دستش بهم نخورده حتی دست ندادیم
آما چند شب پیش بهم گفت که زمانی که ۲۲سالش بوده با یک دختر مطلقه در ارتباط بوده و دختره سبک زندگی به شدت آزادی داشت و به تفاهم نرسیدن و ازش پرسیدم که باهاش رابطه جن سی داشتی گفت اره
آز اون شب خیلی حساس شدم و حالم بد شده
به شدت دوستش دارم
آما میخوام فردا باهاش بهم بزنم چون وقتی با چند نفر درد و دل کردم گفتن جدا شو سریع
تا آلان چند بار سر مسائل دیگه خواستم بهم بزنم نذاشت گفتم برو رفت ولی فرداش برگشت
خیلی شب اها میاومد دم خونه وداد میزد میرفت دوستام میترسیدن