من بعد از سالیان سال یه بار امسال قسمت شد که با کاروان برم کربلا
اونوقت مامانم کلی آیه یس خوند خطرناکه ولکن
قرار بود امروز برم برای پاسپورت اقدام کنم یه جوری از دیشب تا حالا اخم کرده انگار اصلا راضی نیست که برم
نمیدونم چرا هروقت میخوام برم جایی زانوی غم بغل میکنه
گفتم سال بریم گفت نه کربلا به من نیومده
آبجیم میگه مامان ما چرا نمیریم میگه اندازه ابجیت شدی میری
بنظرتون زنگ بزنم کنسل کنم ؟؟؟
یکی دیگه رو جام بزارن
اینم یهویی شد من خیلی دوست داشتم برم کربلا امسال کلا به دلم افتاده بود