بی دلیل امروز سر هیچی یه استکان از دستم افتاد شکست انقد گریه کردم بعدش گوشیم یلحظه هنگکرد باز نشستم گریه کردم پشت بندش شوهرم برگشت هی باهام شوخی میکرد مثلا حالم عوض شه بخندم اصن سر هیچی باهاش دعوا کردم جلو خودش بلاکش کردم😐بعد شوهرم گفخب الان شمارمو بلاک کردی خودم چی ام جلوتم پس الان خودمم بلاک کن ببینم میتونی😂😑 اصنسر مسخره ترین وقایع میشینم تو پریودی گریه میکنم زودرنج میشم حساس میشم خدایا این پریودی چقد سخته ظلمه در حق ماااا🤦🏼♀️ واقعا حاضرم هرکاری انجام بدم ولی ب دوره پریودی نرسم اصلا ب هم میریزم