پسر خاله من طلافروشی خیییییلی هم مشتری داره . وضع مالیش خوبه ولی میگه روانم داغون شده . هرکی میاد یه چیزی میگه . مثلا مشتری اومده یه کار خاص برداشته با کلی نگین و اجرت بالا میگم قیمتش میشه این . میگه طلا که گرمی ۷ میلیونه تو چطوری حساب کردی شد این قیمت . فکر میکنن طلا ۴ گرمی بردارن ضربدر قیمت طلا ۷ میلیونه میشه ۲۸ میلیون . یا فکر میکنن اجرت کار تو جیب من میره مالیات تو جیب من میره . یا میان درخواست طلای قسطی میکنن میگن تو که این همههههه طلا داری چرا قسطی نمیدی . انگار شب خوابیدم صبح پاشدم زیر بالشم این همه طلا دراومده
پسرخالم خونه و ماشین و زمین کشاورزی و همه پس اندازش رو داد واسه این مغازه . تقریبا سال ۸۸