2777
2789

از وقتی که داداشم داماد شد و عروس آورد ،اصلا انگار من فرزندش نیستم ،از اون بدتر رفت خواهر عروس داییم رو گرفت ،بخاطر حرف مردم و زن داییم که بگه من بیشتر به عروسم میرسم نه تو کلا در حال محبت کردن اضافیه 

تولد زن داداشم ،روز دختر برای دخترش ،روز پسر برای پسرش، غذا پرسی فرستادن خونش ،خونه بزرگ بابام رو بهشون دادن ،شاید باورتون نشه یروز زنگ زدم گفت مریضم خلاصه رفتم خونشون خودشو انداخت تو جا من کاراشو کردم تمیز کاری و غیره ،داداشم و زن داداشم دیروقت اومدن ی جوری بلند شد نشست با خنده و روی خوش تو جاش و مشغول خوش و بش شد از منم سالم‌تر بود ،حالا من اونجا بودم خودشو زده بود به بدحالی و خواب محلمم نمیداد، امروز رفتیم خونشون برای ناهار بعد از غذا ظرف هارو نشستم گفت از کی توقع دارم پیری آب دستم بده از تو ،حرصم گرفت گفتم نه والا مننن

گفت برم سرتا پای عروسمو طلا کنم به تو امیدی نیست ،عروسم خیلی خوبه 

بخدا دارم راست میگم 

قبلا هم جلو خاله هام و مادر عروسمون ،بچه های داداشم رو بغل گرفت و ماچ که نوه های اصلیمن اینا 


هعععععییی خواهرم که ندارم اینم از مادر 

عید من خدازده قبل سال تحویل میرم با بچه هام تنها نباشن ،اونوقت گوشی به دست تا ۵،۶ ساعت منت پسرش میکنه که بیان خونش عید دیدنی ،از بودن ماهم خوشحال نیست 

اینا درد دل‌ام بود به هیچکس نمیتونم بگم ،امشب یدفعه همچی یادم اومد و تکرار شد 

حق دارین هرچی میخواین بهم بگین مجازین

ی اصطلاحی ما داریم برای خودمون ،بلانسبت جمع

رون مرغ مال پسر و عروس

ک..ون مرغ مال دختر و داماد

لطفا دعا کنید زودتر بریم پیش شوهرم.خونه به رهن بره و پولم ازاد بشه.دیگه کشش ندارم موهام سفید شد

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

عزیزم دیگه مامانتو محل نکن پیششم نروببین بعدا این عروس جون جونیش چه بلایی سرش میارعچطور بی خانمانش م ...

همین حالا هم داره بلا سرش میاره عزیزم منتها چشماشو بسته 

عروسمون خواهربرادرا و مامانش رو برد کیش مسافرت هتل شرکت داداشم ،مامانم تو دلش بمونه تعارفش کنند 

اونوقت من بخوام برم مسافرت توقع داره اول ایشون راهی بشن ،اینقدرم بداخلاقی میکنه صدای شوهرم در بیاد 

میاد دعوتی ناهار خونه مامانم ۱ میاد ۳ میره شیک و مجلسی مامانم اینقدر ضدحال میخوره که نگو ،ی چایی درست نمیشینه بخوره

کجا ازاین مادرشوهرا پیدا میشه بخدا کاش من عروستون بودم به خدا چرا گیره ماازاین مدلهاش نیفتاد

چه میدونم اینم بخاطر توهمات ذهنیش اینطوره که دوتا خواهرن روی زن داییم کم کنه ،پاگشا عروسمون گوشواره سنگین گوشش کرد ،دفعه دوم بعد عقد که اومد گل گوشش داد ،خواهر عروسمون رفته به زن داییم گفته پس چرا شما تو پاگشا اومدم خونتون به من چیزی ندادین 

مگر نه من اینطوریشو ندیدم والا خودمم عروس خانواده پر جمعیتم 

چه میدونم اینم بخاطر توهمات ذهنیش اینطوره که دوتا خواهرن روی زن داییم کم کنه ،پاگشا عروسمون گوشواره ...

ای بابا خواهر شانسه دیگه 

ولی مادر باید قدره دخترشو بدونه دختر گل باغه خونست همدم و مونس مادره 

والا عروس فقط ممنتظره مرگ مادرشوهره

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز