2777
2789

الان روستا هستیم اومدیم اینجا خانواده شوهرمم هستن پدر و مادرش یعنی

بعد در اومد دیروز به من گفت که داشتم آنتن و درست میکردم و ..دیدم یه سریا دارن فرار میکنن البته امروز گفت اغراق کردم بعد گفت یعنی باید یا الله میگفتم گفتم آره دیگه بعد گفتم اصلا چرا نگاه کردی گفت نمیخاستمدنگاه کنم تو جهت دیدم یه هو بودن و ..

بعد همش ذهنم مشغول بود تا امروز اینکه ازش پرسیدم دوباره که چی دیدی و ...

عصبانی شد گفت لخت بودن اصلا (البته معلوم بود دروغ میگه)

بعد گفتم پس اگ لخت بودن و ..دیگه با من حرف نزن عصبانی شد هندونرو ریخت رو زمین من از اتاق اومدم بیرون و دراز کشیدم اومد با ی شدت کمی زد تو باسنم با پاش گفت ک بیا اتاق باهات میخام حرف بزنم منم بهش گفتم خیلی بیشعوری پریودم بعد با عصبانیت کشوندم تو اتاق و گفت اینکارات و نمیخای تموم کنی ؟ دیگه نگاهم بهت نمیکنمااا!!!! بعد اومدم از اتاق بیرون اونم درو بست

مادزشوهرم خواب بود الان بیدار شد و پدرشوهرمم بیرونه

چه کار کنم

مادر شوهرمم میخاد بره بیرون

مغزم قفله

توروخدا کمکم کنید

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

اگر مامان باباش عاقلن و از اینا نیستن که الکی طرفداری شوهرتو بکنن، بهشون بگو بگو شوهرم اینجوری کرده 

باهاش صحبت کن خودت یا بگو اونا صحبت کنم وقتی آروم تر شد

مرد ها درخواست دوستی ندید.ندید.ندید.ندید

دوست عزیز چندتا پست قبلتو خوندم و چیزی که متوجه شدم اینکه شما بشدت حساس و بدگمانی و اینو بروز میدی و با اینکارات داری زمینه پنهانکاری و خیانت همسرتو فراهم میکنی هرچند همسرتون خوب باشه ی جایی خسته میشه خیلی گیر نده

دوست عزیز چندتا پست قبلتو خوندم و چیزی که متوجه شدم اینکه شما بشدت حساس و بدگمانی و اینو بروز میدی و ...

ممنون عزیزم

راهکار درست چیه وقتی این افکار میاد سراغم🫠

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2791
2779
2792