من وسطای خرداد بود پسرعموم اومد خاستگاریم راضی نبودم همش گریه میکردم خانوادم گفتن همچین کسی دیگه نیست ولی هیچ جوره مهرش ب دلم نمینشت از لحاظ مالی عالیه امروز مادرش زنگ زد و گفت ک چرا جواب پسرمو نمیدی منم گفتم نمیخام ازدواج کنم و پسرعموم اومد گوشی و چیزایی ک واسم خریده بود رو برد الان احساس پشیمونی میکنم مامانم میگه فکراتو بکن یا تمومش کن یا میتونم کاری کنم برگرده
مامانم میگه اخرن تصمیمته واقعا نمیدونم چیکارکنم دارم روانی میشم ی حس بدی دارم انگار پشیمونم
ب نظر شما چیکارکنم