همش احساس بد و سنگینی دارم و این تو ذهنم میپیچه که بدبختم با اینکه یه زندگی معمول شوهر خوب و بچه سالم دارم
اما جون طبقه بالای مادرشوارم همش احساس بدبختی دارم
تازه مادرشوهرمم زیاد کاری بهمون ندارن
تا میام به خودم ثابت کنم خوشبختم تا حالم خوب میشه میام از زندگی لذت ببرم سیر اتفاقات و اخلاقای بد بچه ها و حرفای دیگران باز منو میبره تو فاز این ندای درونی که دیدی گفتم بدبختم خوشی به من نیومده
من چمه زندگی چشه ؟من خیلی سرزنده و پویا و فعال بودم نمیدونم چم شد اینطور شدم