در خونه پدر و مادر تا ابد به روی آدم بازه،جنگ که شد چند روز رفتیم خونه مامانم اینا بعد مامانم انروز پشت گوشی برگشته میگه توی سختیاتون بیاد آدم میافتین یادته سه نصف شب اومدی خونمون
بعد ده سال اولین باری بود شب میموندیم
بعدش شوهرم کلی کاراشون کرد سفر بردیمشون،خوراکی اینا خریدیم
از اون روز واقعا ناراحتم منت چی رو سرم میذاره من زایمانم خونه خودم بودم ۴ روز موند با دعوا همش
خوشبحال کسایی که خونواده خوبی دارن
الان چند روزه آبمون میره بچهکوچیک دارم عمرا برم دیگه