با همسایه بی شخصیتتتتتتتم چه جوری برخورد کنم

همسایه خووووب

از صد تا دوست و فامیل ب آدم بهتر و نزدیکتر میشه

همسایه اذیت کنم ک ........

هیچ جور نمی تونید ... باید ترک کنید اون ساختمون رو ...

اه چه داغونن برین شورای حل اختلافی چیزی فرهنگ آپارتمان نشینی آئین نامه و اینا داره مدیر نداره ساختمونتون؟؟

خدا صبرت بده خواهر

به این میگن بلای آپارتمان نشینی...چاره ای جز تحمل نداری...ولی اگه دیدین درست نمیشه شکایت کنین...

همسایه بالایی ما هم همینه .مدام آب میریزه پایین و میرینه به شیشه های ما . آشغال هم میریزه پشت پنجره ما من میرم میذارم جلو در خونشون . تو راه پله ها هم پر از نون خشک و آشغال بود یه بار رفتن مسافرت من همشو ریختم دور . اصلا هم سراغشو نگرفت که خرت و پرت من چی شد 

خدا به فریادتان برسد

این تنها چیزیه که دارم بگم

حتما یه مشت آدم پاچه ورمالیده و جنگجو هم هستن که اصلا نمیشه باهاشون منطقی صحبت کرد پس مجبوری سکوت کنی

ما تا پارسال به بلایی مثل بلای شما دچار بودیم

فقط میشه صبر کرد

كاش يكي از اينا گير همسايه طبقه پايين ما بيافته

تا قدر مارو بدونه

ما ي زن و شوهر، بدون بچه

ماهي يكبار جارو ميكشم

 از صبح تا عصر تك و تنهام

اكثر وقتها هم كه اصلا خونه نيستم، خونه مامانمم

كوچكترين چيزي بيافته يا صداي دربياد، همسايمون پشت در خونست!!!

همسن مامانم هست

اينسري براي گردگيري فقط دلم ميخواد بياد بالا

ميخوام ادبش كنم

شورای حل اختلاف هم فایده نداره .. ما داشتیم توی اپارتمانمون کسایی که شلوغ بودن .. دیگه طبقه ی زیرشون بعد کلی بحث و نفرین و هر راهی که بگید ، نامه نوشت ، دعوا کرد ، گریه کرد براشون .‌‌ خلاصه فایده نداره .. دیگه پاشدن رفت ...

با عرض  تاسف هیچ چاره ای ندارید 

دیشب پسرم حیغ زد شوهرم میخواست بگیره بزنتش من گفتم چطور بالایی ها بچه ی داداشش هر روز اینجان تا سه صبح جیغ میزنه حالا ابن بچه هنوز ساعت ده و نیم شبه میخوای بزنیش اینقد حرصم گرفت 

خانواده ی داداش زنه از شهرستان اوندن پول ندارن خونه بگیرن چند ماهه خونه ی اینان

برادرم یه همچین همسایه ای داشتن تازه مثلا همسایشون هم رئیس اداره و زنش کارمند ولی ته بی فرهنگی ساعت ۱۲ شب با بچش فوتبال بازی میکرد در ساختمان رو محکم میبستن اینقدر تذکر اینقدر یادداشت رو در و دیوار هیچ فایده ای نداشت که نداشت 

هیچ کاری نمی تونین بکنین عزیزم.

 همسایه پایینی ما تو خونه ۵۵ متری اخر هفته ها مهمونی میگرفتن و تو بالا پشت بوم!!! کباب درست میکردن. همش از جلو در واحد ما رژه میرفتن پشت بوم. یه بار کوچولو شوهرم اشاره کرد ایشون فرمودن راه پله و پشت بوم مشایه!!!

وقتی تیپ و قیافه فامیلاشون رو دیدیم فهمیدیم که اشتباه از ما بوده اونجا خونه خریدیم. به یکسال نرسیده محل رو ترکیدیم😎 

راهی پیدا کردی بگو.همسایه منم تعمیرات داره از۸صبحتا۸شب تق تق میکنه.شوهرم گفت نصفه شب که کوبیدم به دیوار حالشون جا میاد بی فرهنگا😠😠😠