2777
2789
عنوان

یه رمان بگید که نتونم زمین بذارمش عاشقانه باشه لطفا خیلی خفن باشه

| مشاهده متن کامل بحث + 554 بازدید | 53 پست

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

رمان پشه یا مگس بود فک کنم

مگس بود خیلی هم قشنگ بود یادمه🤣

اسمارتیز و یکی دیگه هم بودااااا اون خیلی خوب بود

اللهم عجل لولیک الفرج🥲💚الحمدلله کما هو اهله،خدایا شکرت به اندازه ای که سزاوارشی(:                                                                     امروز ۱۴۰۴/۱/۲ ،فهمیدم خدا حاجتمو داده،خواستم بگم هیچوقت از رحمت خدا ناامید نشین،علارغم تمام گناهامون اون بخشنده ترینه...پس همیشه دعا کنید و زیاد هم ازش بخواید اون که بی نیازه ،خوششم میاد زیاد بخواین(:

رمان پشه یا مگس بود فک کنم

مگس بود خیلی هم قشنگ بود یادمه🤣

اسمارتیز و یکی دیگه هم بودااااا اون خیلی خوب بود

اللهم عجل لولیک الفرج🥲💚الحمدلله کما هو اهله،خدایا شکرت به اندازه ای که سزاوارشی(:                                                                     امروز ۱۴۰۴/۱/۲ ،فهمیدم خدا حاجتمو داده،خواستم بگم هیچوقت از رحمت خدا ناامید نشین،علارغم تمام گناهامون اون بخشنده ترینه...پس همیشه دعا کنید و زیاد هم ازش بخواید اون که بی نیازه ،خوششم میاد زیاد بخواین(:

عشق خاکستری قشنگه؟ بقیه رو خوندم

خیلی وقته خوندمش 

به نظرم قشنگ بود🤣🤣

اللهم عجل لولیک الفرج🥲💚الحمدلله کما هو اهله،خدایا شکرت به اندازه ای که سزاوارشی(:                                                                     امروز ۱۴۰۴/۱/۲ ،فهمیدم خدا حاجتمو داده،خواستم بگم هیچوقت از رحمت خدا ناامید نشین،علارغم تمام گناهامون اون بخشنده ترینه...پس همیشه دعا کنید و زیاد هم ازش بخواید اون که بی نیازه ،خوششم میاد زیاد بخواین(:

عشق و نفرت

روزی دوتا پارت میخوندم دوسال طول کشید تموم شه ولی عاالی بود..

من‌ هیچ‌وقت تسلیم نشدم،خسته‌ چرا،اما تسلیم نه؛یه شبایی تا صبح اشک ریختم،از درد چشمام رو نبستم،هِی خاطرات رو مرور کردم،اما صبحش با لبخند بلند شدم و انگارنه‌انگار که اون آدمِ دیشبی خودم بودم.کم آوردم؛ولی جا نزدم...با همه‌‌ی دردها ادامه دادم ؛ حتی وقتایی که می‌دونستم ممکنه تهش هی‌چی نباشه ! ادامه دادم ؛ تا سرم پیشِ خودم بالا باشه ! ادامه دادم ؛ تا اگه نشد ، به خودم بگم:« فدای سرت ، مهم اینه که تو تلاشت رو کردی ..! »بخاطرِ همین‌هم هیچ‌وقت نه پشیمونم ، نه افسوس می‌خورم و نه منتظرِ کسی هستم که بیاد و نجاتم بده ! ناجیِ من همیشه خودم بوده و بس ... :)
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

داستان اشنا

مجبور | 10 ثانیه پیش
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز