2777
2789

دیگه اعصاب برام نمونده این مرد عقل نداره شعور نداره 

من و شوهرم جفتمون شاغلیم از شنبه تا پنجشنبه سر کاریم به امید یه روز جمعه که نظافتی تفریحی استراحتی داشته باشیم 

ولی هفت ساله من عروس این خانواده م هیچوقت نذاشتن یه جمعه  رو‌با شوهرم دوتایی با خیال راحت بگذرونیم 

از صبح شوهرمو برده گفته بیا کارت دارم تا ۱۱ شب برنگشته 

شعور نداره بگه جنعه ست 

شعور نداره بگه ناهار و شام نخورده پسرم عروس به درک اصلا 

بخدا تا ساعت ۶ عصر منتظر موندم بیاد ناهار بخوریم اینقد نیومد سردرد گرفتم از گرسنگی نشستم یه لقمه خوردم 

هیچکس خونه نبود فقط من خونه بودم کل ساختمون خالی بود داشتم از ترس سکته میکردم 

صبح مامانم گفت بیا بریم خونه خاله ت اینا نرفتم که با شوهرم با هم باشیم 

خونه رو تمیز کردم ناهار پختم منتظر موندم بیاپ کوفت بخوریم الان تازه نیم ساعته برگشته 

من نمیدونم چیکار کنم افسرده شدم 

نمیکشم دیگه 

موندم به کی بگم چی بگم 

شوهرم خجالتیه روش نمیشه هیچی بگه بدبخت داشت مبمرد از گرسنگی 

از حرصم بهش غذا ندادم گفتم تا تو‌ باشی سر وقت بیای خونه برای غذا خوردنت

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

تو هفت سال هیچوقت اعتراض نکردی نگفتی خودمون کار داریم میخایم استراحت و تفریح داشته باشیم

 سلام!حال همه‌ی ما خوب است ملالی نيست جز گم شدنِ گاه به گاهِ خيالی دور،که مردم به آن شادمانیِ بی‌سبب می‌گويندبا اين همه عمری اگر باقی بودطوری از کنارِ زندگی می‌گذرم که نه زانویِ آهویِ بی‌جفت بلرزد ونه اين دلِ ناماندگارِ بی‌درمان!تا يادم نرفته است بنويسم حوالیِ خوابهای ما سالِ پربارانی بودمی‌دانم هميشه حياط آنجا پر از هوای تازه‌ی باز نيامدن است اما تو لااقل، حتی هر وهله، گاهی، هر از گاهی ببين انعکاس تبسم روياشبيه شمايل شقايق نيست!راستی خبرت بدهم خواب ديده‌ام خانه‌ئی خريده‌ام بی‌پرده، بی‌پنجره، بی‌در، بی‌ديوار … هی بخند!بی‌پرده بگويمت چيزی نمانده است، من چهل ساله خواهم شدفردا را به فا💖ل نيک خواهم گرفت دارد همين لحظه يک فوج کبوتر سپيداز فرازِ کوچه‌ی ما می‌گذردباد بوی نامهای کسان من می‌دهديادت می‌آيد رفته بودیخبر از آرامش آسمان بياوری!؟نه ری‌را جان نامه‌ام بايد کوتاه باشدساده باشدبی حرفی از ابهام و آينه،از نو برايت می‌نويسم حال همه‌ی ما خوب است اما تو باور نکن           
تقصیر شوهرته بگه نه خودمون کار داریم

نمیتونه بگه

الان که میگم چرا نگفتی میبینم باباش خیلی سمجه 

از صبح ۴بار ز زده به فاصله ۱ساعت این هی گفته کار دارم نمیام اخرین بار کفته منتظرم پاشو بیا 

جالبه الانم ز زده که باز بیا😐

وای خدا چرا زبون نداری توبگو خودت بشونتو که شاغلی عاقلی براشون حالا که نفهمن توضیح بده

میدونی چیه من به بار سر خانواده خودم این اشتباه‌ کردم دیگه پشت دستمو داغ کردم که سر بی زبونی هیچکس من زبون در نیارم 

چون اخر سر اونا اشتب میکنن من میشم خرابه و بی حیا و‌زبون دراز 

واسه همین هیچی نمیگم 

تحمل ندارم بی احترامی بشه بهم و در نهایتم شوهرم باهاشون رفت و امد کنه و بگه تو بیخود حرف زدی مگه خودم زبون نداشتم چون دقیقا مامان خودم این کارو با من کرد🥲

تو هفت سال هیچوقت اعتراض نکردی نگفتی خودمون کار داریم میخایم استراحت و تفریح داشته باشیم

هزاران بار اعتراض کردم اوایل فقط باباش نبود یه خاندان ازش بیگاری میکشیدن 

الان همه حذف شدن من موندم این پیری سمج که از رو نمیره 

گفتم برو‌پیش بابات غذا بخور از این به بعد این خونه مثل پادگانه سر ساعت غذا میذارم بودی میخوری نبودی ...

اگه باباش غذا بده بود که گرسنه نمی‌مونه گلم بخدا این روزا میگذره بعد دلت میسوزه گناه داره

اگه باباش غذا بده بود که گرسنه نمی‌مونه گلم بخدا این روزا میگذره بعد دلت میسوزه گناه داره

همین الانم دلم میسوزه خیلیم میسوزه ولی بتظرم دلسوزی من فایده نداره این خودش باید دلش برای خودش بسوزه 

نباید میگفت فذا نخوردم میرم غذا میخورم؟نباید میگفت جمعه ست زنم تنهاست ؟

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

دین انسانیت

aydin79 | 3 دقیقه پیش
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز