خانواده همسرم بسیار مفت خور هستن سر یه قضایایی مادرشوهرم اومد هرچی از دهنش در اومد به من و راجب خانوادم گفت پدرم رو فحش داد و گفت عوضیه گفت از کل خانوادت حالم بهم میخوره خدا سرشون بلا بیاره و…ما یه باغ داریم یه زمان خیلی اونجا میومدن اما یه چیزایی ازشون مادرم دید که دیگه دعوتشون نکرد،مادرش گفت خانوادت ماشین مفت زیر پامون بندازن پامون و اونجا نمیذاریم خلاصه منو شوهرم خیلی اونجا میریم با خانوادم الان خانواده همسرم شاکی هستن چرا مارو نمیبری و هی تو گوش شوهرم میخونن،چیکار کنم به نظرتون؟💔
" تو مرا آزردی !...که خودم کوچ کنم از شهرت !تو خیالت راحت !میروم از قلبت!میشوم دورترین خاطره در شبهایت !تو به من میخندی !و به خود میگویی ، باز می آید و میسوزد از این عشق ولی...برنمی گردم ، نه !میروم آنجا که دلی بهر دلی تب دارد ...عشق زیباست و حرمت دارد ... " (سهراب سپهری)
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
محترمانه ولی قاطع بحث جلو بکشید،که نا سپاسی شون یادتون نرفته و خانواده شما مایل به دیدار اونا نیستن و خودتون هم مهمون محسوب میشید دیگه نمیتونید بدون میل صاحبخانه(پدرتون) مهمون دعوت کنید
حرفایی که بهم زده رو به شوهرم نگفتم….زمستون بهم اون همه توهین کرد وتحقیر کرد منو خانوادمو…ولی متاسفا ...
جریان ناراحتی بین مادر و مادرشوهرت رو چی میدونه؟اگه اره بهش بگو من صاحبخونه نیستم که دعوت کنم و خانواده ام هم سر اون جریان اوکی نیستن باهاش
" تو مرا آزردی !...که خودم کوچ کنم از شهرت !تو خیالت راحت !میروم از قلبت!میشوم دورترین خاطره در شبهایت !تو به من میخندی !و به خود میگویی ، باز می آید و میسوزد از این عشق ولی...برنمی گردم ، نه !میروم آنجا که دلی بهر دلی تب دارد ...عشق زیباست و حرمت دارد ... " (سهراب سپهری)
به مادرم میگفت باید شقه شقه گوشت بیاری برا دخترت برنج بیاری و خرج خورد و خوراکشون و بدی😂حتی عروسی ه ...
😐همون بهتر دوری و دوستی
" تو مرا آزردی !...که خودم کوچ کنم از شهرت !تو خیالت راحت !میروم از قلبت!میشوم دورترین خاطره در شبهایت !تو به من میخندی !و به خود میگویی ، باز می آید و میسوزد از این عشق ولی...برنمی گردم ، نه !میروم آنجا که دلی بهر دلی تب دارد ...عشق زیباست و حرمت دارد ... " (سهراب سپهری)