زن داداشم موقعی که با داداشم ازدواج کرد روز عقدشون یادمه 165 قدش بود 90 کیلو وزنش بود
بعد عقد یکماه رژیم گرفت سرخود وزنش رسید به 91 کیلو
بهش گفتم بیا من بهت برنامه میدم چیزایی هم که لازمه رو میگم بخر برو باشگاه ورزش کن گفت من حوصله ی ورزش رو ندارم منم سکوت کردم
رفت اونقدر دوید و اونقدر رژیم سخت گرفت که بعدا فهمیدم روزی 5 قاشق برنج میخورده با سه قاشق مرغ
وزنش رسید به 77 کیلو اما پوست شکمش طوری افتادگی پیدا کرد که تا زانوهاش میرسید
پوست بازوهاش و تمام بدنش افتادگی پیدا کرد
اومد گفت باید چکار بکنم؟گفتم هیچی دیگه باید بری زیر تیغ جراحی تیکه و پارت بکنن تا بار بعدی به حرف بزرگترت گوش بدی
300 میلیون تومن پول داد تا فقط شکم و پهلوهاش رو کشیدن که تا یکماه نمیتونست کمرشو صاف بکنه از درد
دستاش همونطور شل مونده پاهاشم شل باسنش هم صاف و تخت
که بعد 4 ماه دوباره شکمش برگشت پهلوهاشم برگشت و فقط 300 میلیون تومن پول رو ریخت دور
وقتی بهش گفتم با 30 میلیون تومن میتونستم بدون اینکه بدنت شل بشه و داغون بشی کارت رو راه بندازم گفت چرا زودتر نگفتی؟!!!!گفتم ببخشید که بهت گفتم و گفتی حوصله ی ورزش کردن رو نداری
بدتر اینکه 1 ماه قبل زایمان کرده و دوقلو داره الان و کلا دیگه هیچ جراحی نمیتونه شکمش رو درست بکنه
داداشمم مرتب بهش میگه اگر به حرف بهنام کرده بودی به این روز نمیفتادی و 300 میلیون پول رو به باد نمیدادی