ازدواجم فامیلی هست خالم مادربزرگ شوهرمو دیده تو خیابون بهش امده ا سلام کرد مادربزرگ شوهرم جواب نداده گفته برو تو دیگه کی هستی نمیخوام ببینمت خالم کلی ناراحت بود اصلا نمیدونستن بهش چی بگم گفتم خالا اینا عصبین حالا نمیدونم به شوهرم بگم نگم ... خیلی ناراحت نمیدونم مرا اینکار هارد با من میکنن