بچه ها تو تاپیک های قبلیم هس من باردارم و امنیو انجام دادم دکتر گفت ۳ روز استراحت مطلق یه هفته ام باید کار سنگین انجام ندم
منم گفتم برم خونه مامانم که راحت باشم چون با مادرشوهرم زندگی میکنیم
ما یکسال پیش با عشق ازدواج کردیم زمان نامزدی و عقد اخلاقش عالی بود ولی بعد ازدواج به کلی عوض شد
مامانش به شدت اذیتم میکنه خودشم زمانی ک مامانش حرفی میزنه پشت منه
ولی وقتی حرفی بینمون پیش میاد دقیقا همون حرفای مامانشو بهم میزنه😐دیروز اومد دنبالم رفتیم ازمایش بدیم تو راه انقد شوخی های مسخرع کرد و نیش و کنایه زد گریمو در اورد با اینکه میدونه حال روحیم اصلا خوب نیس😔اخرشم گفت تو بچمو به دنیا بیار فلانی و فلانی (دوس دخترای قبلیش،)براش مادری میکنن
کلا همیشه به شوخی اسم اونارو میاره اخرشم میگه من ی تار موی تورو به دنیا نمیدم😔
منم دیگه زدم به سیم اخر گفتم نیا دنبالم
حالا از دیروز نه زنگ زده نه پیام داده حالمو بپرسه اصلانم دوس ندارم من پیشقدم بشم چون سری های قبل همش من منت کشی میکردم
انقدم مغرور هس ک دو ماهم میتونه دوریمو تحمل کنه ولی زنگ نزنه😏