شوهرم دنبال یکی میگرده ک قایم موشک راه بندازه باهاش یکی که خنگ باشه همش بهش یاد بده بازی کنه باهاش نمیدونم چطوری منظورم برسونم ... من ی زن منطقی ام خیلی محتاطم خیلی ادم حد مرزی ام خیلی رفتار مهمه برام ..... ولی شوهرم بشدت حوصله داره بحث کنه بازی راه بندازه من یکی چیزیی بگم نه اون هی بگه آره عین بچه ها دوس داره زنی باشم ک یادم بده همه چی ... یا مثل برایی یچزیی ازش خواهش کنم برام بخره یا ذوق بیش از حد کنم زنی میخواد ک لحظه باشه تو لحظه زندگی کنه فکر عیش نوش باشه .... من اصلاااا اینطوریی نیستم نمیدونم ولیی زندگیمون به جایی رسیده ک خسته ام الا با ی بچه کوچیک نمیدونم چیکار کنم حوصله دونده گی ندارم حوصله بازی ندارم برم خرید هایی الکی بکنم یا چرت پرت خرج کنم ادایی باشم ... نمیدونم با شوهرم چیکار کنم چطوریی باید این مرد بهتر کنم چطوری کنار بیام با این قضیه روز به روزم بدتر میشه انگار داره جوون تر میشه من افسرده تر ... توروخدا راهنمایی کنید واقعا دیوونه دارم میشم الان ی مدت کوتاه روانشناسم میرم اما انگار فایده نداره برام