و حالا اصرار میکنه ک بیایید خونمون چرا نمیایید!!!!
اصلا یادشون نیست من به چه دلیلی نمیرم
چطور بگم؟ همیشه هم گله میکنن ک شما بهمون سرنمیزنید!
مغرور مشو به خود که خواندی وَرَقی ، زان روز حَذَر کن که ورق برگردد... لطف بی حد تو یا رب، همه جا پیدا بود! کار این عبد خطاکار ولی حاشا بود... تو جفا دیدی و هربار به من خندیدی! من جفا کردم و هربار غمم دنیا بود! به زمین انس گرفتم که زمین گیر شدم، از سرم رفت... که مقصود زمین بالا بود! نور دادی و دلم رفت پی تاریکی... من در امروز، ولیکن نظرت فردا بود!
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
مغرور مشو به خود که خواندی وَرَقی ، زان روز حَذَر کن که ورق برگردد... لطف بی حد تو یا رب، همه جا پیدا بود! کار این عبد خطاکار ولی حاشا بود... تو جفا دیدی و هربار به من خندیدی! من جفا کردم و هربار غمم دنیا بود! به زمین انس گرفتم که زمین گیر شدم، از سرم رفت... که مقصود زمین بالا بود! نور دادی و دلم رفت پی تاریکی... من در امروز، ولیکن نظرت فردا بود!
بگو چون برای خودم ارزش قائلم و یادش میاد که چرا نمیری اون خوب یادشه فقط میخواد جوری تضاهر کنه که هیچ ...
درسته از این زاویه توجه نکرده بودم
مغرور مشو به خود که خواندی وَرَقی ، زان روز حَذَر کن که ورق برگردد... لطف بی حد تو یا رب، همه جا پیدا بود! کار این عبد خطاکار ولی حاشا بود... تو جفا دیدی و هربار به من خندیدی! من جفا کردم و هربار غمم دنیا بود! به زمین انس گرفتم که زمین گیر شدم، از سرم رفت... که مقصود زمین بالا بود! نور دادی و دلم رفت پی تاریکی... من در امروز، ولیکن نظرت فردا بود!
نه به هیچ وجه به قول جاریم وقتی مرد میرم بهشت زهرا سر خاکش
😅😅
مغرور مشو به خود که خواندی وَرَقی ، زان روز حَذَر کن که ورق برگردد... لطف بی حد تو یا رب، همه جا پیدا بود! کار این عبد خطاکار ولی حاشا بود... تو جفا دیدی و هربار به من خندیدی! من جفا کردم و هربار غمم دنیا بود! به زمین انس گرفتم که زمین گیر شدم، از سرم رفت... که مقصود زمین بالا بود! نور دادی و دلم رفت پی تاریکی... من در امروز، ولیکن نظرت فردا بود!
من بمیرمم خونه این آدم نمیرم تازه قطع ارتباطم میکردم اون گله کردناشونم نشنوم
خودمم تعجب میکنم چطور روشون میشه گله کنن
متاسفانه قطع ارتباط دست من نیست... سالی حداقل یکبار میان خونمون عید
مغرور مشو به خود که خواندی وَرَقی ، زان روز حَذَر کن که ورق برگردد... لطف بی حد تو یا رب، همه جا پیدا بود! کار این عبد خطاکار ولی حاشا بود... تو جفا دیدی و هربار به من خندیدی! من جفا کردم و هربار غمم دنیا بود! به زمین انس گرفتم که زمین گیر شدم، از سرم رفت... که مقصود زمین بالا بود! نور دادی و دلم رفت پی تاریکی... من در امروز، ولیکن نظرت فردا بود!