مهمونی دیشب و رفتار همسرم

من یه دختر عمو دارم بچشو تا ۴سالگی هیچ جا نبرد بعد یه ما دورهمی خانوادگی بزرگ داریم بعد۴سال بچشو آورد بچه اصن شوک زده شد گریه می‌کرد میترسبد الانم که ۸ساله همینجوره دیگه گریه نمیکنه ولی با بچه ها بازی نمیکنه همش کنار مادرشه با کسی صحبت نمیکنه توی مدرسه هم با بچه ها مشکل داره کلا خیلی درونگراس و دنبال خلوت و تنهاییه از جمع و شلوغی فراریه

کلا اهل رفت و امد نیستم.....خونه ی مامانم که میرم...زنداداشامو خواهرامم میان اونجا.....خونه ی مادر شوهرم میرم...خواهرشوهرامم میان اونجا...البته با مادرشوهرم تو ی ساختمونیم....دیگه تو همین روابط عمه و عمو خاله و...و... میشناسن....رفتو آمد با بچه ی کوچیک.هم بچه اذیت میشه...هم مادر...هم صاحبخونه.....ی جا دوره ی قران بودیم....بچه رو فرش تاره عروس بالا آورد...یکسال بود خونه دار بود....یکی از آشناها مهمونی گرفت بچه پاش خورد به استکان چایی ،چایی چپ شد رو فرش رنگ روشن.....من چشممو عمل کردم زنداداشم اومد عیادتم....بچه ی برادرم،۳ سالشه توپو محکم بطرف تی وی شوت کرد.....دلم اومد تو دهنم....زنداداشم از من بدتر.....خواهر زادم شمعدون  پاتختی رو کج کرد....با بچش دعوا کرد ولی من گفتم اشکال نداره بچه اس دیگه...خوب صابخونه که نمیتونه چیزی بگه...پس بهتره با بچه کوچیک جایی نریم...تا بچهادبزرگ بشن....الان بچهای من اجتماعین...مشکلی نداریم،از این بابت.....

آره...بیرون میریم...همه جمع میشیم خونه باغ میریم....اکثرا خونه ی مادر بزرگا همه جمعن...با بچها بازی میکنن...اگه خدای نکرده..چیزی بشه..مثلا چایی چپ بشه....وسیله ای بیفته،بشکنه...اونا دیگه ناراحت نمیشن...میگن بچه ی خودمونه...تازه ما اگه هم دعوا کنیم اونا ناراحت میشن...ولی خوب خونه ی مَردم...سخته...شاید یکی رو وسیله هاش حساسه

محروم کردنم برای این سن فقط در حد ده دیقه باشه بیشتر اشتباهه اطلاعات غلط تربیتی ندین 

همه بچه ها همینن 

حالا اشکال نداره ایشالا از امروز شروع کن

باباها بعضی وقتها خیلی پررو میشن همسر منم همینطوره 

البته من از خجالتش در میام.یه جوری رفتار میکنن انگار بچه فقط مال مامانه

ببین باهاش تند برخورد کن 

الان بحث کوچیک میبره فردا بحثای بزرگ 

چه خوب ، چقدر صبوری ، 

قربونتون ،خیلی ممنونم از نظر لطفتون ♥️♥️🙏