سوسکه بود طبقه بالا
از طبقه بالا یه دریچه داره به پله طبقه پایین دید داره
سوسکه دقیقا کنار همون دریچه بود
خواهرمم بود بالا اما چیزی نداشت سوسک رو بکشه منم میترسیدم نزدیکش بشم رفتم رو پله ، زیر دریچه ایستادم حشره کش رو زدم سمت بالا و همه ذراتش ریخت رو من
حس میکنم دارم بیهوش میشم
به انسان بودنم شک کردم