سلام دوستان مخم ترکید از فکر کردن زیاد😅
رمان خون ها میشه کمک کنین اسم این رمان یادم بیاد که دان کنم بخونم
ی رمان بود که ی خانواده بودن ک توی ی خونه بزرگ با عمو ها و پدربزرگشون زندگی میکردن که ی عمه داشتن با اینا زندگی نمیکرد ولی پسراش از نظر اینا خیلی بد و شر بودن نمیدونم چی میشه که دختره مجبور میشه با پسر بزرگ عمه ش ک خیلی شر و عصبی بود نامزد میشه کم کم میفهمه که چرا پسر عمه ش ایقد شر هست و میفهمه که پسر عمو و دختر عموهاش اونجوری ک نشون میدن نیست