لطفا بی قضاوت و سوگیری جواب بدید
من فقط برام سواله . حمله نکنید به تو چه و اینها...
ایشون شوهرش رو برای کار تشویق کرده ۱۰۰۰ کیلومتر بره دورتر
و مدام شوهرش میگفت با این زن به همه چی رسیدم و ای عروس خانم به شوهرش میگفت من هواتو داشتم تو هم هوامو داشته باش
با این افکار و حرفا که گفته رفت ادامه تحصیل داد و الان واسه خودش کسی شده
سه روزه به گوشمون رسیده الان میخواد جمع کنه بره پیش شوهرش
به شوهرش گفت تو خسته میشی بری بیای
من میام اونجا
در حالیکه به یکی رسونده میریم جایی که مادرشوهرم حسرت پسرشو سالی یکبار داشته باشه
الان تلفنی بهم گفته ما میریم ولی میآییم هرچند ماه نگران نباشید
من مطمئنم میره و به زمام دیگه نمیاد
به نظرتون چطوری میتونه موریانه وار کارشو پیش ببره