2777
2789
عنوان

الان به مادرم چی بگم

136 بازدید | 6 پست

من از صبح حالم بد بود ساعت ۶ و نیم رفتم باشگاه ۹ برگشتم اومدم دیدم حالم بده سر گیجه و تپش قلب دارم نمیدونم چیشده بود من بیهوش شدم یا چیز دیگه انگار دوستم اومده بوده جلوی در کارم داشته میدونسته من خونم ولی هر چقدر در میزده من جواب نمیدادم خلاصه رفته بود زنگ زده بود به کلانتری اینجور چیزا منو بردن بیمارستان مادرم از صبح ۴۰۰ بار زنگ زده پیام داده کجایی کجایی کجایی کجایی منم نمیتونم بهش بگم اینجوری شده همینجوری نگران هست بدتر نگران تر میشه بنظرتون چیکار کنم 

مهندس 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

پا پیچ میشه واسه همه چی کلا همیشه نگرانه

خودتون مادرتون بهتر میشناسین خودتون هر جور صلاح میدونین بگین. والله خواهر همسر منم تنها زندگی میکنه اینقدر از این رفتارهای مادر همسرم و خواهر همسرم متنفرم مادر همسرم که که از یو اتفاق کوچیک کوا درست میکنه و همه رو نگران خواهر همسرم که فقط نقطه به نقطه اتفاقها رو گزارش  میده مادرش خب نکن چه لزومی داره الان اون از ۱۰۰۰ کیلومتر اونورتر چیکار میتونه بکنه یا مادر همسرم خب ما الان چیکار کنیم تازه میفهمه اشتباه بوده باز اصرار اصرار خب عزیزم نگران کردن این و اون چه نفعی داره جز حال خراب شما هم ببین مادرت اخلاقش چطوره یه چیزی بگ. که نگرن نشه 

چقدر زندگی زیباتر می‌شود اگر از محبت کردن به کسانی که لیاقت نداشتن دست برداریم 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز