یتیم بودن خستم کرده

اینکه وقتی یکی از باباش میگه حس حسادت و مورد بی‌عدالتی گرفتن بکنی 

من اینکه بابام فوت شده رو مثل یه‌راز نگه داشتم چون میدونم چقد همه چی عوض میشه و به چشم یه آدم ضعیف دیده میشم 

ولی اونایی ک میدونن هو سواستفاده میکنن خم اذیت من وقتی تازه بچگیم تموم شده بود تو نوجوونی بابامو از دست دادم از طرف مادرم بدترین رفتار باهام شد بارها جلوش گریه کردم که تا شاید دلش برا بچش بسوزه و عوض شه ولی..

نمیتونم فرار کنم ازین خونه مثل یه جهنمه برام اگه میتونستم ب اندازه کافی پول دربیارم هرچه زودتر خونمو ول میکردم و میرفتم تنها زندگی میکردم ولی شرایط از همع جهت سخته جوری که حس میکنم خودکشی بهتره