2777
2789

از نظر روحی خیلی تحت فشارم. شکست بزرگی تو کارم خوردم. پرستارم. قبلا تو یک بخش خیلی خوب کار میکردم زندگیم عالی بود بعد بخشم عوض شد هر چی خواهش و التماس کردم به رئیسم گفتم من و جا به جا نکن قبول نکرد. به هر دری زدم ولی بی فایده بود. تو بخش جدیدم خیلی تحت فشارم. تنها چیزی که یکم آرومم میکرد این بود که با دوست و اشنا یکم برم بیرون روحیه م عوض بشه. دیشب همه فامیل مهمونی بودن ولی من شیفت بودم. من هر بار کسی از همکارها مشکلی داره و میخواد شیفت جا به جا کنه باهاش همکاری میکنم. ولی دیشب هیچ کس شیفتش رو با من جا به جا نکرد. که من بتونم اون شب مهمونی باشم و یکم روحیه م بهتر بشه. خلاصه از همه طرف تحت فشار بودم. انقدر حالم بد بود که دو تا داروی پرخطر برداشتم گذاشتم تو کمدم برای وقتی که بخوام خودکشی کنم. مسئله اصلا مهمونی نرفتنم نبود. فقط انگار همون یک قطره آبی بود که لیوان صبر من رو لبریز کرد.  هیچ وقت فکر نمیکردم به این مرحله برسم.

بیا یکیشم بده من

به من چه دادید ، ای واژه های ساده فریب و ای ریاضت اندامها و خواهش ها ؟ اگر گلی به گیسوی خود میزدم  از این تقلب ، از این تاج کاغذین  که بر فراز سرم بو گرفته است ، فریبنده تر نبود ؟...

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

شما روحت فرسوده و خسته اس عزیزم راهش خودکشی نیست

راهش بالا بردن اعتماد به نفس و پاره کردن کساییه که بهشون خوبی کردی و در جوابت خودشونو خار کردن 


 در کوچه ام،در یک کوچه خلوت وبی کس راه میروم.بدون نگاه به پشت سر،درنقطه ای که راهم را تاریکی فرامیگیرد،گویی رویایی میبینم که درانتظارماست.آسمان سیاه با ابرهای خاکستری پوشیده شده.گویی رعد وبرق پنجره ی خانه هارانشانه گرفته.عالم وآدم درخوابند،فقط دو دوست بیدارند.یکی منم ودیگری پیاده روهای خلوت

خیلیا دلشون میخواد جای تو باشن

نکن دختر

هروقت وقت داشتی برو تفریح حال و هوات عوض بشه

گور بابای آدمای به دردنخور

تو شاد باش تو برای خودت زندگی کن

چه ها با جان خود دور از رخ جانان خود کردم *مگر دشمن کند اینها که من با جان خود کردم*طبیبم گفت درمانی ندارد درد مهجوری*غلط میگفت خود را کشتم و درمان خود کردم

به قول مادرم ساعت شیطونه اون ساعتی ک آدم میخواد خودکشی کنه

باید شیطون لعنت کنه

لعنت کن شیطونو،آدم وظیفش و انجام میده هرجا ک باشه

چه فرقی داره

یه مرخصی میگیری میری سفر نگران نباش عزیزم

دخترم دوست دارم🥰😍😘🤩

لطفا دگ همچین کاری نکن

خیلی حیفه

میدونم تحت فشاری و حق داری اذیت باشی ولی به این فکر کن که همینطور ک شرایط خوب قبلی ثابت نمونده، این حالت هم ثابت نمیمونه

از آینده ک خبر نداری، خیلی زود دوباره جابجا میشی

توی زمان های خالیت برنامه بریز بری تفریح

میدونی،  من میخوام بزنم تو خط کار آزاد 

یا میمیرم 

یا به دلخواه خودم زندگی میکنم 

هوم؟ 

استراتژی زیاد هس مجبور نیستی سختی شیفت و داشتن محدودیت رو تحمل کنی چه بسا موقت باشه این شغل برات یا که شرایط کادر درمان بهتر بشه

وعده ی دروغ "پیگرد الهی" دارد... 

برادرم برای کار مجبور شد شهر دیگه ای بره و از خانواده دور شد ( مجرده) اوایل خیلی بهش سخت می‌گذشت و تو صورتش وقتی میومد ؛ افسردگی رو میدیدم.  بهش پیشنهاد دادم که هر وقت براش فرصتی پیش میاد با دوستانش در همون محل کارش استفاده کنه و حتما زمانی رو برای تفریح و گردش بزاره. الحمدلله هم روحیش بهتر شد و هم به کارش بیشتر علاقه مند شد. واقعا در زندگی انسان به تفریح نیاز داره

متأسفانه شهر من بیشترین آمار این موضوع رو داره و کادر درمان از اعضای همیشگی اونه...


و این همیشه بهمم می‌ریزه...


کاری از دستم برمیاد؟

صرفا جهت آگاهی!! یه شب اتفاقی اومدم اینجا، یکی داشت خودکشی میکرد!! با چندنفر تا صبح باهاش حرف زدیم تا منصرف شد... حضورم در این سایت زنونه افتخار نیست، ننگ هم نیست!! چون تاپیک عمومی شرکت میکنم، وارد تاپیک مسائل خانم‌ها نمیشم، پیشنهاد دوستی به کسی نمیدم و ...در حد توانم سعی دارم مفید باشم.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792