بخاطر اینکه بابام هیچ جاا نمیبره شدم راننده مامانم
الان بخاطر مراسمی اوردمش شهرستان با یه همسفر دیگه
دوروزه اینجاییم هرچییی همسفر بگه اجرا میشه
حتی یک بارم نرفتیم رستوران یه اصرار همسفر رفتیم فست فودی هی گفت عالیههها انقد بد بود مسموم شدم
محیط جایی که هستیم به شدتت آلوده هست
حتی دستشویی هم سختم برم
امشب گفتیم خب کباب بخریم همسفر گفت نهههههه
باید دمی گوجه بخوریم😑گریم گرفته