دیشب توکوچه دیدم ماشینشون بوکسل کردن آوردن پسرشم توکوچه بود گفتن لگنش شکسته الان شوهرم دید استوری گذاشتن که فوت شده اینقد حالم بد شد خدا به هیچ کسی نیاره با ۳تا بچه زنش چی میکشه فردا تشیع جنازه به شوهرم گفتم بریم
خدا خیر نده به اون کسی که زده فرار کرده بنده خدا پیاده شده زدنش وفرار کرده ماشینی
ای بابا
خدا بیامرزتش
آخی
روحشون شاد باشه من هفته قبل دنده عقب گرفتم تو ترافیک خوردم ماشین عقبی یکم رد پلاستیک ماشینم موند رو سپرش ، خسارت کل سپر رو میخواست یکم بحث کردیم ندادم خسارت ، اونم رفت ( تاپیک زدم در موردش ) راستش ترسیده بودم اومدم خونه یه هفتس عذاب وجدان دارم که کاش پول کل سپرشو میدادم فوقش اون به من مدیون میموند نه من به اون ، الان دارم به این فکر میکنم که این شخصی که فرار کرده اون لحظه واقعا چطوری بوده حالش؟ چطوری کنار میاد با عذاب وجدانش؟ اگه خودشو معرفی کنه خیلی بهتر از اینه که یه عمر با عذاب وجدان زندگی کنه چون خیلی سخته ، خدا نصیب هیچکسی نکنه
خیلی ناراحت کننده هست ولی اتفاقیه که افتاده ، خدای اون خانم و بچه هاش هم بزرگه
نمیدونم چی بگم واقعا خدا نصیب هیچ بندش نکنه ، ادم گاهی مغزش قفل میکنه من نمیخام قضاوتش کنم و اینکه اون لحظه ترسیده و فرار کرده رو درک میکنم ، اما تا حالا قطعا به خودش اومده و متوجه شده چه اشتباهی کرده ، به هر حال برای من زندگی تو زندان بدون عذاب وجدان خیلی راحت تر از زندگی ازادانه با عذاب وجدان هست ، برای همین بیشتر از خانواده اون اقای فوت شده برای اونی که زده در رفته ناراحتم
امیدوارم اون اقایی هم که من هم خوردم به ماشینش هم اعصابشو خورد کردم منو بخشیده باشه
