😶
مامانم هیچ جوره منو دوست نداره و ادم حسابم نمیکنه رفتارش مثل نامادری هاس روز ب روز بدتره با من نمیدونم انگار من اونو یاد چیزی میندازم
زندگی با آدمی که حوصله زندگی رو نداره خیلی سخته
فقط سرکار و بعدشم گوشی و خواب
نه صحبت مشترکی نه درکی از هم نه تفریح مشترکی
هیچی واقعا
چند شبه پشت هم دعوامون میشه
حتی حرف زدن معمولی و آروم روز هم بلد نیس .
خسته ام از این همه دوراهی و سردرگمی و گرفتاری 😭😭
خدایا به خودت سپردم خودت بهترین راه و سر راهمون قراربده 😔
خیلی خستم
از همه بدبختی ها و تلاشهای بیهودم خستم
سردرگمم نمیدونم چه کاری درسته چه کاری غلط قدرت تصمیم گیری ندارم پوووف کلافه شدم
من خیلی دلم گرفته خیلی زیاد بریدم خیلی دلم پر از غمه شکستم💔
ازاینک مطلقه ام و یه بچه دارم میترسم دیگ ازدواج نکنم خواستگار هم ندارم از زندگی سیرم میترسم سنم بره بالا
کاش خدامنوبکشه
ار اینکه همه چی گره خورده و درست نمیشه خستم از اینکه میدوییم و به هیچی نمیرسیم...میشه با دلای پاکتون دعا کنید کار شوهرم درست بشه...دیگه کم اوردیم...انشالله مشکلات هممون رفع بشه
۴۷ سالمه تا امروز رو تک تک آرزوهام دونه دونه خط کشیدم😔
نه که تلاش نکردم ،تو تقدیرم نبود
یکساله درسم تموم شده کار پیدا نمیکنم تو خونم
فشار کاری از یه طرف
فشار اقتصادی از یه طرف
غر هایی که مامانم به جونم میزنه از یه طرف
افسردگی از یه طرف
اضطراب اجتماعی از یه طرف
نشخوار فکری کوفتیم‌از یه طرف
هر کدوم از یه طرف دارن بهم فشار میارن و من هیچکاری از دستم برنمیاد ،فقط به خدا التماس میکنم نجاتم بده
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
