شوهر بیشعورم زنگ زده فلان چیز تو یخچال کو(شیرینی پخته بودم خودشم خورد دیروز دوست نداشت)
گفتم تموم شده بیا خونه مامانم برات چایی گذاشتم
پشت تلفن نعره میزنه من چایی میخوام چیکار!
شام خونه مامانمیم انقدر اعصابم خورد شد به یه بهونه زدم بیرون یکم هوا بخورم
گردن کلفتیش برا منه جنتلمن بازیاش مال زنای غریبه