یکی از فامیلا امروز دعا داشت من با دختر خالم ک ماشین داره داشتم میرفتم بد موقع هم گذاشته 3و نیم تا پنج اما 3 روزم بیشتر نیس گفتم برم وسط راه دیدیم یه 206 عین وحشیا وسط خیابون ترمز کرد دقیقااا وسط خیابون اول فک کردم تصادف شده ک بعد دختر خالم دید مرده زنشو کشید وایی و دختر خالم میگف داره میزنتش داره میزنتش همه هم بوووق بوووق گرفت پیاده شد زنش رو هم از تو ماشین از لباسش گرفت کشید پایین و میزد تو سر و صورتش موهاشو کشید لگدش زد عین وحشیا میزد زنه داشت عرر نیز زیر دستش چند نفر هم ماشینشون رو رها کردن رفتن دویدن زنه بدبخت رو از دستش نجات بدن و داد میزد رو سر زنش ج..ن..د.هه بی شرف اشغال من خودم تن و بدنم داشت میلرزید باردار هم هستم آب دهنمو نمیتونستم قورت بدم از استرس مرده هم رفت یه چماق اندازه دو متر در آورد نعره میزد هر کی نزدیک شه میزنمش ما داشتیم سکته میکردیم دختر خالم اولین کوچه پیچیدم سمت راست و بلد زد از کوچه پس کوچه مارو برد سمت خونه وحشتناک بود اون اتفاق وحشتناک بخدا با حال بد دارم تایپ میکنم خدا نسلشو منقرض کنه