من مجردم یه مدت درحال اشنایی بودم برای ازدواج ک خب بنظرهمچی اوکی میومد
یکی ازهمکارام منو از برادرم خواستگاری کرده بود وایشون گفته بودن ک یاسمن نامزد داره و بزودی رسمی میشه
چندوقت پیش بهم گفت دوساله توچشاتون نگاه نمیکنم ولی دائم چشمم به دستتونه ک کی حلقه میادتوش
دوساله هروقت رو بورد کارت دعوته میترسم برم جلو اسم شما باشه بغض کرده بود طفلی دلم سوخت😕