سلام.
قبلا تو تاپیک هام در مورد خانواده مامانم و...گفتم.
اینکه به شدت از مهربونی مامانم سواستفاده میکنن.
مامانم به شدت دل رحم هست و اینکه اصلا از بحث و دلخوری خوشش نمیاد...دوس نداره کسی رو ناراحت کته...
مثلا اگه طرف هم مقصر باشه ...مامانم خوابش نمیگیره!
من پدرم خیلی سال قبل فوت شدن...خیلی جلو دخالت خانواده ها وایسادم...
مادربزرگم همش به حجاب مامانم گیر میداد...نمیدونم چرا این پوشیدی..مانتو فلان هست!
چادر سر کن و...
مسافرت زهرمار مامانم میکرد ...مامانم برده بود مسافرت ولی مامانه منو ف ش میداد ! کلا با مامانم تو زاویه هست:٪
منم کنترلم از دست دادم گفتم مامانم مگه بچه هست؟
جرات داری به اون یکی تحفه هات چیزی بگی؟
مامان ِمن شوهر کرده حالا درسته مرده ولی به کسی ربط نداره مامانم اذیت کته...
به نظرتون کارم اشتباه بود؟
یادمه داییم 18 سال قبل یبار گفته بود که مامانم حجابش درست کنه...مامان بزرگم جلو خاله هام حرف داییم بازگو میکرد...
منم یهو برگشتم گفت فلانی (اسم داییم ) غلط میکنه اصلا
💩 میخوره با تو که مادرشی با اون پدرش که مرده...
بعدم با تموم قدرت درش رو کوبیدم...
دیگه همه خفه خون گرفتن