همین حس رو نسبت به مامانم دارم روانیم کرده انگار بچست باهام لج میکنه داره با صدا بلند عمدی حرف میزنه بهش میگم صداتو بیار پایین منو ندید میگیره انگار وجود ندارم که مثلا بکه برام تو خونه مهم نیستی در رو میکوبم بهم صداشو بیشتر میبره بالا خیر سرم کنکورم دارم مغزش بچست نمیدونمچیکار کنم واقعا تاپیکتو دیدم یهو هصبی شدم اینهمه تایپ کردم