یخورده شاید درکش سخت باشه برات
من مجردم خب، خواب دیدم در نقش یک مرد بودم ی لباس عجیب غریب پوشیده بودم و از شخصیتهای برجسته شده بودم بعدش فهمیدم زن و فرزندی خردسال هم دارم ک قرار بود ب محضر آقا سید علی بریم ی سلامو عرض ارادت کنیم
انگار ی جمعیتی هم ک من ندیدمشون ولی حسشون میکردم نظاره گر ما هستن ما وارد بشیم
جلوی رهبر یک شخصی ک لباس رسمی داشت فک کنم آجودانی چیزی بود قرار گرفته بود ما اول از اون رد شدیم
بعد من یک مرتبه خودمو در نقش زن خانواده دیدم ک بچه باهام بود حجاب و اینا داشتم و ب رهبر ک نزدیک شدم
اول ایشون ب من سلام دادن و منم گفتم سلام عمو
و رد شدیم