منم دل شکوندم .... بعد 1سال طرفمو یه روزه رهاش کردم و با یکی دیگه ( شوهرم ) ازدواج کردم
..... دردهای زیادی توی زندگیم کشیدم هرروقت دردی میاد سراغم یاده اون میوفتم
☹️
با اینکه دلمو شکست، خردم کرد، احساس کردم له شدم...
ولی یکبارم نفرینش نکردم
فقط ذره ذره آب شدم، مریض شدم، شکستم
دوباره بلند شدم و زندگی کردم با یک قلب شکسته
میشنوم هنوزم به یادمه .... کلی خجالت میکشم
نمیتونمم پیامی بدم متاهلم دیگه
با اینکه از هیچیه زندگیم راضی نیستم ولی جلوی خودمو میگیرم
اصلن نمیدونم چی شد که رهاش کردم جالب اینه عاااااااااشقش بودم ولی همچین عشقیو به شوهرم نداشتم ... نمیدونم ... فقط میدونم اگر دلم بارها توی این زندگی بدجور شکسته تاوان اون روزاس
منم الان بازرفتم پروفايلشوچك كردم هردوتنهاكاري كه ميتونيم انجام بديم چك پروفايل و گوش دادن به اهنگ خداحافظي پاشايي يه بارخونه ي مامانم بودم شب هوس پفك كردم باداداشم رفتيم سوپري برگشتني يه ماشين رد شد همين اهنگ پلي بود منم باداداشم ميخنديدم اومدم خونه پيام داد به اميد يه ثانيه ديدنت اومدم كه ديدمت كاش خداحرفامو زودتر ميشنيد همشوميشنيد
میدونی یجورایی جفتش ...
من بعده فوت پدرم باهاش دوست شدم تماما کنارم بود با اینکه اون یشهر دیگه بود و کم همو میدیدیم ... من میترسیدم به مامانم بگم چون سختگیر بود ولی نه اونقدری هم که من فکر میکردم ... بعده ها مامانم گفت اگه میدونستم کمکت میکردم ... ولی نمیدونمم چی شد یهو اینو ( شوهرمو ) چسبیدم با وجود مخالفت مادرمم باهاش ازدواج کردم .... اصلن نمیدونم اینهمه اتفاق کی افتاد 😢😢😢
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
