ما یه اکیپ دوساله هستیم که خیلی صمیمی بودیم ولی به محض تموم شدن دبیرستان خیلی بی معرفت شدن، هرکی رفت دنبال زندگی خودش، نه زنگی، نه پیامی، حالا یه هفته دیگه تولد یکیشون هست و میگفت میخوام تولد بگیرم، من با صاحب تولد اوکیم ولی دوستای دیگم رو بخاطر بی معرفتی و رفتارای دیگشون اصلا حوصلشونو ندارم
یکیشون که هروقت میریم بیرون احساس میکنه ما دوس پسرشیم باید کامل به حرف اون گوش بدیم اگر هم به حرفش گوش ندیم قهر میکنه یا گریه میکنه کلا خیلی بچگونه رفتار میکنه،،، یکی دیگشون هم چن بار پشت سرم از طرف من یه حرفایی گفته بود که من اصلا به زبون نمیاورده بودم و اصلا روز تولدم و بقیه روزا بهم پیام نداد، بهش هم پیام داده بودم احوالپرسی، اصلا سین نکرده بود، با اینکه آنلاین شده بود،،حالا این رفتاراشون که اینطوریه وقتی حضوری میبیننت انقد جلوی بقیه باهات اوکین که فکر میکنی توهم زدی،،،، من نمیتونم با این دورویی و بی معرفتی کنار بیام و توی اون تولد قطعا میان، و من مطمئنم اگه برم اصلا بهم خوش نمیگذره جون بهشون دیگه حس خوبی ندارم
حالا شما بگین چیکار کنم، از دوستای دوران دبیرستانتون بگین، و اینکه چطوری از فکر رفیق بیام بیرون و منم روی زندگیم تمرکز کنم