از وقتی یادم میاد پدربزرگم دنبال گنج بود سال ۹۲ فوت شد، یه دفه خالم اینا وضعشون از این رو به اون رو شد۱۱ تا خونه دارن گاراژ .چندتا ماشین خونه شهرهای دیگه سهام کارخونه اونوقت عاشورا که رفته بودیم ده سر مزار، اون یکی خالم میگفت یکی از دوستای بابا گفته باباتون دق کرده همش میگفته یه خمره طلا پیدا کرده بودم دامادم دزدیده خوش به حالشون وقتی بچه بودم یادمه شوهرخالم از بی پولی چوپانی بابابزرگم میکرد خخخ