2777
2789
عنوان

یه چیزی بم بگید که مقاومت کنم

132 بازدید | 13 پست

هربار با شوهرم بحثم میشه خودم میرم سمتش .بارها چندبار ناز میکنه من باز میرم.ایندفعه خیلی مقصر و میخوام مقاومت کنم خودش بیات الان شد ۱۲ روز.تو روزایی که قهر نه حالی از من می پرسه نه بچه.صب میزنه میره نصف شب میات ...خیلی کاراش اشتباه ولی هرکاری میکنم درست نمیشه .خودمم نمی تونم بزنم به بیخیالی .خرج و کار و مهدکودک بچه و خرید و همه چی با خودمه .حتی هم زبون ندارم .اونم اینکارا میکنه دیگه دلم میترکه

ماورای باورهای ما،ماورای بودن و نبودن ما،آنجادشتی است فراتر از تصورات راست و چپ ،تو را آنجا خواهم دید۰🦋

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

والا چی بگم شرایطت خیلی سخته اگه میتونی مشاور 

اگه هم نه که چاره ای نیست دیگه تغییر باید کم کم و با ملایمت انجام بشه 

وقتایی که خوبید بهش بگو در عذابی بابت کاراش

کاربر قدیمی 96 اینا
خونه نمونه تو هم قهر کن برو یه جایی خونه رو ول کن

خونه خودمه .کجا برم.خودم خریدم .وسایلم .تو خونم از همه جا راحترم.جایی هم برم اینقدر معذبم که دیگه اصن نمی تونم بند بشم

ماورای باورهای ما،ماورای بودن و نبودن ما،آنجادشتی است فراتر از تصورات راست و چپ ،تو را آنجا خواهم دید۰🦋
قفل در رو عوض کن شبم نیاد دیگه

می تونم اینکار کنم .قانونی هم حق بامنه.ولی نمیخوام بدتر بشه و کار به جدایی برسه.تنها تر و بی کس تر میشم

ماورای باورهای ما،ماورای بودن و نبودن ما،آنجادشتی است فراتر از تصورات راست و چپ ،تو را آنجا خواهم دید۰🦋
والا چی بگم شرایطت خیلی سخته اگه میتونی مشاور اگه هم نه که چاره ای نیست دیگه تغییر باید کم کم و با م ...

بهش گفتم .اینقدر زبونش چرب و نرم که من ساکت میشم و فکر میکنم دیگه تکرار نمیکنه.الان دوس ندارم برم باز باهاش صحبت کنم بعد این همه واقعا احساس بدی پیدا میکنم .می ترسم یهو از رو تنهایی باز برم سمتش😔

ماورای باورهای ما،ماورای بودن و نبودن ما،آنجادشتی است فراتر از تصورات راست و چپ ،تو را آنجا خواهم دید۰🦋
لج نکن عزیز من با درایت و صبوری درست میشه

کاش صبرم زیاد بشه .از بس تنهایی و دلتنگی بهم فشار میاره میرم سمتش .گاها صبر کردم تا دوماه هم طول کشیده باز خودم رفتم سراغش .اون که وله و خوش .منم که کل مسئولیتا به دوشمه و تنهایی دمار از روزگارم درمیاره .خیلی سخته .ولی نمیخوام اینبار پیش قدم بشم 

ماورای باورهای ما،ماورای بودن و نبودن ما،آنجادشتی است فراتر از تصورات راست و چپ ،تو را آنجا خواهم دید۰🦋
اگه نری سمتش بدتر میشه

اگه باز پسم زد چی؟اون وقت خرد میشم

روز اولی که قهر کرد رفتم سمتش هولم داد سرم خورد به میز

ماورای باورهای ما،ماورای بودن و نبودن ما،آنجادشتی است فراتر از تصورات راست و چپ ،تو را آنجا خواهم دید۰🦋
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز