چی شد که فهمیدین؟
دلم خیلی گرفته
قلبم درد میکنه
دلم میخاد برم نباشم
نفسم بند اومده از غم
چقدر زندگی سخته وقتی مادری
هرکس یجور زندگی براش سخته
من دارم توعقدجدامیشم زندگی بهم سخت گرفته
خیلی بد بود فکر کردم تموم شد دیگه چرا باید زنده باشم که چی بشه؟حرمت ها شکسته شد... ولی خب گذشت
سرماجرایی شوهرم جوری رفتار کرد ک انگار برادر و زن برادرش رو بمن ترجیح داده
امروز زندگی برام تموم شد
چون تو کل فامیل علاقمون نسبت بهم تک بود
و همه میگفتن مث فلانی و فلانی
واقعا مرد و شوهر خوبیه
اما ازون روز زندگی واقعا بخش عظیمش برام تموم شد
انگار ک رو ابم
حتی نمیتونم بگم چیشد ولی کارم به بیمارستان کشید ویک طورایی به وجود خدا شک کرده بودم
الان میگذرونم ولی غمش هست
من کلا از زندگی خستم بشدت
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
40 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
