سلام لطفا هرگی که منطقی فکر میکنه راهنماییم کنه میخوام به بابام اینا نظراتتون و نشون بدم
من یکسال و نیمه ازدواج کردم شوهرم دست بزن داشت شکاکه بددله اجازه بیرون رفتن ندارم خرجی ماهی یه میلیون میده اونم دیگ نمیده چن ماهه . با قرض و وام یه کار راه انداخت اونم انقد رفت و اومد دنبال مامانش دیگ نرفت کلا بیخیاله به پول و کار . حالا دو روز پیش الکی الکی با چن نفر تو روستا دعوا گرفت ماشینشو کلا پودر کردن اینم دو نفرو با ماشین زیر گرفت . بماند ک اونا بهمون حمله کردن و با سنگ پای منو شکستن . الان خودش نشسته روستا منو فرستاده خونه بابام هرچی میگم خبرت برگرد اینجا دیگ جنگو ول کن برس به کاری باری میگ اگ تا یسال دیگ هم جنگ ادامه داشته باشه من وامیسم به من چ ک شما کجایین بشین همونجا فعلا
حالا من دیگ با این شرایط واقعا خسته شدم تو این یسال و خورده ای انقد دعوا کرده با همه کار من فقط دیه دادن و استرس کشیدن و ترس و لرزه که جریمه بدم و دیه بدم و ضکایت کنه و پول وکیل بدیم
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
تایپک آخرم رو بخون و به نظرم این مرد واقعا سخته ادامه زندگی باهاش خیلییییی سخت ،خودم رو درمقامی نمیبینم بخوام توصیه کنم بمونی یا تموم کنی به نظرم بهترین کار صحبت با یه مشاوره هست
چیزی نمیگم چون دلم خیلی از این دنیا پره...میخوام ازت هر چی بگم بغضم گلومو میبره...آدم یوقتا از خودش بی حرف باید بگذره...این روزهای آخرو ساکت بمونم بهتره...
سوال اول از خودت چرا به این آدم جواب مثبت دادی! الان هم از این آدم شوهر درست حسابی و زندگی نرمال در نمیاد . تا بچه نداری عطاشو به لقاش ببخش هر چن. که هیچ چیز دندونگیری هم نداره که وسوسه موندن داشته باشی
الان دیگ واقعا خستم کشش این زندگیو ندارم نمیتونم ادامه بدم خانوادشم که افتضاااااحححح. هرچی میشه به من بی محل میکنن جیغ میکشن سرم دعوا میکنن . سوالم اینه که اگ شما جای من بودین میساختین باهاش یا جدا میشدین؟ من بهش گفتم تو مشخصه اصن توانایی زندگی مشترک رو نداری من جای مهریه بچه رو میبرم جدا میشم ازت گفت باشه و قطش کرد