شوهرم رفت بیرون نگفت میره خونه مادرش برام هم مهم نیست میره یا نه ، اومد دیدم دوتا غذا با یه ظرف شله زرد آورده ، گفتم کی داد؟ گفت مامانم گفت اینو ببر واسه فلانی شله زرد دوس داره بده بخوره 😏 بعد همین مادرشوهر وقتی من با شوهرم دعوا کردم و زد انگشتم شکست به شوهرم گفته بود ببر ماشینتو بزن به نام داداشت فلانی نتونه مهریه بگیره ، سه ماه هم هست وقتی دخترم بهش زنگ میزنه و میفهمه دخترمه گوشی رو قطع میکنه ، منم به شوهرم گفتم از این به بعد به مادرت بگو از این لطفا نکنه اگه قسمتم باشه امام حسین خودش نذری میفرسته دم در
حالا میگفت زنگ بزن از مادرم تشکر کن گفتم سری بعد بگو از این کارا نکنه ، عوضش اخلاقشو درست کنه دروغ نگه دو به هم زنی نکنه وقتی بامن مشکل داره دخترمو قاطی نکنه ، دو ساله یکبار نگفته پسرم پاشو شام بیا اینجا ولی یه روز درمیون دختراش و دامادهاش تو خونش پلاسن ، پدرشوهرم مریض بود شوهرم دوتا مرغ خرید برد داد به مادرشوهرم گفت اینارو بذار یخچال کم کم بپز بده بابام بخوره ، فرداش دیدیم دختراشو دعوت کرده همه مرغا رو ریخته تو حلق اونا
میخواد بازم راه ارتباطی رو باز کنه ولی من نمیذارم که
تا الان هم خیلی از خودگذشتگی کردم ولی اون فکر کرد هیچی حالیم نیست